دانیالدانیال، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره
الیناالینا، تا این لحظه: 9 سال و 20 روز سن داره

دانیال و الینا بهترین هایم

دوشنبه 26 فروردین 92

دوروزی هست که عمه شهین اینا اومدن خونه عزیز و تو با هستی حسابی سرگرم بازی شدی. خداروشکر دیروز هم که تعطیل بود تو پیش هستی مشغول بازی شدی. رادین و ریحانه هم اونجا بودن. بهت خوش گذشت حسابی. پسر گلم فقط اگر یه خورده دقت کنی و قبل از اینکه شلوارت رو خیس کنی به من بگی ببرمت دستشویی ازت ممنون میشم. پدرمون در اومد از بس همه جا و همه چی رو شستیم.
26 فروردين 1392

حرف دل

عزیز دلم این روزا دلم می خواد با تو حرف بزنم آخه دیگه بزرگ شدی. شبا گاهی تو رختخواب کنارم میشینی و بهم میگی بیا با هم حرف بزنیم (با اون لحن بچه گانه خنده دار) من هم خیلی جدی با تو شروع می کنم به حرف زدن. تو اغلب از ماشین و خراب شدن ماشین و تصادف و موضوعات هیجانی میگی . گاهی که می بینی من چیزی نمی گم و فقط گوش می کنم بهم می گی مامان بوگو خوب منم می گم خوب بعد ادامه حرفت رو می گی و دوباره رو به من می گی مامان بوگو آهان و همینطور ادامه می دی (مامان بوگو اِ مامان بوگو وای وای) من کلی از این حرفای تو خندم می گیره و با اینکه تو خیلی جدی حرف می زنی گاهی اوقات یهو می پرم بغلت می کنم و محکم می بوسمت. دوستت دارم عزیزم با بزرگ شدنت احساس می کنم من هم...
19 فروردين 1392

سال جدید

عزیزم چند وقتی بود که به وبلاگت سر نزده بودم نه اینکه وقت نکنم گاهی اوقات حوصله وبنویسی نداشتم. امسال عید رو با یه سفر دوروزه به مشهد شروع کردیم و با یه تعطیلات طولانی تو خونه تموم. پسرم بزرگ شدی حسابی. آقایی شده واسه خودت. تو عید عکس ننداختم ازت نمی دونم چرا انقدر بی حوصله شدم واسه عکس انداختن. یکی دو تا عکس واسه شب تولد دخترخاله بابایی گرفتم که بعدا میزارم تو وبلاگ. امیدوارم امسال سال خوب و خوشی برای همه و ما باشه. انشاالله. سال نو همه مبارک
18 فروردين 1392
1